BGSOUND src=" http://www.naghmeh.com/Naghmehcard/MIDI/golegoldoon_siminghanem.mid " loop="-1"> رویا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به مردى که در ستودن او افراط کرد ، و آنچه در دل داشت به زبان نیاورد فرمود : ] من کمتر از آنم که بر زبان آرى و برتر از آنم که در دل دارى . [نهج البلاغه] بازدید امروز: 1 کل بازدیدها: 4272
رویا
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| موضوعات وبلاگ من ||
|| اشتراک در خبرنامه ||   || لوگوی وبلاگ من || رویا

|| لینک دوستان من ||

|| اوقات شرعی ||

|| مطالب بایگانی شده ||
|| آهنگ وبلاگ من ||

|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
بی وفا
نویسنده: مریم عزیزی(چهارشنبه 84/11/5 ساعت 9:55 صبح)
نوشته رفته ای ز یادم نوشتم شمع رو به بادم
 
نوشته در دلم هوس مرد نوشتم دل توی قفس مرد
 
کاشکی نبسته بودم زندگیمو به چشمات
 
کاشکی نخورده بودم به سادگی فریب حرفات
 
لعنت به من که آسون به یک نگات شکستم
به این دل دیونه راه گریزوساده بستم
 


نظرات دیگران ( )

الهی
نویسنده: مریم عزیزی(پنج شنبه 84/10/29 ساعت 12:49 صبح)

الهی که چشمات به راهی بمونه

.فقط جغد شومی رو بومت بخونه

الهی که دستات بشه تشنه گل.نمونه تو سختی براتون تحمل.

 بیاد روزگاری که تک و تنها بمونی. فقط وقت مرگ قدر من رو بدونی.

 الهی تو غربت یک عمری بسوزی اخ بشینی به جاده همش چشم بدوزی

الهی که شبهات بشه بی ستاره حریر خیالت بشه ÷اره ÷اره

.یکی هم نباشه که حالت ب÷رسه.بمیری ب÷وسی توی درد و غصه .

 در ارزوهات بشه قفل و بسته.بخشکند گلاتون همه دسته دسته

.الهی به بستر بیفته عزیزت.÷س از مرگ یارت بیادش طبیبت

.بخدا التماس کردم2 تا عشقت را بر سر راهت قرار دهد

.کنون از اعماق جان خستهام فریاد برمی اورم نفرین قلبم بر تو باد.

تو اوونی که هر جا قدم بر میداری . همیشه به روی دلی ÷امیذاری

.نخواستی بدونی تو قدر دلم رو.چه اسون شکستی دل عاقلم رو

.واست گریه من دیگه بی امونه.دل از درد عشقت یه دریایه خونه.

 خدا شاهدم بود

  



نظرات دیگران ( )

کاش میدانستم ؟
نویسنده: مریم عزیزی(جمعه 84/10/23 ساعت 2:3 عصر)

کاش می دانستم!!!

نشسته ام تنها می روم در رویا

رویایی که هیچگس در ان نیست

اما...

یادم امد اری کسی بود

که تمام خاطرات .لحظه هایم با اوست

اما ... دیگر نیست نمی دانم کجاست

شاید در دور دست شاید در بی نهایت

ا و بو د.

جانم بود.

کنارم بود.

روحم بو د.

غمخوارم بود.

ا و عشقم بو د.

دوستش داشتم تا بی نهایت اما کجاست؟

نمی دانم؟

نتیجه ای نداشت مثل همیشه باز به خود امدم

به اطراف نگریستم دیدم خونه خالیست و من تنهای تنهایم...

خسته ی خسته دلسرد به فردا

می نگرم چیزی نمبینم

سیاه سرد غمگین

کاش فرشته ای می امد و مرا نجات میداد و رهایم می کرد

اما نمی خواهم برایم رویا بسازد...........اصلا

او می اید می دانم می اید

شاید منتظرم هست شاید او در رویاست

نشسته تنها در اتاقی خالی فکر می کند

که چرا مرا گذاشت و رفت اصلان چرا رفت؟

کاش می دانستم.



نظرات دیگران ( )

حیف من که..........
نویسنده: مریم عزیزی(سه شنبه 84/10/20 ساعت 12:23 صبح)

 

حیف لحظه های خوبی که برای تو  گذاشتم

حیف غصه ای که خوردم، چون ازت خبر نداشتم

حیف حرفای قشنگی که برای تو نوشتم

حیف رویام که واسه تو از قشگیاش گذشتم

حیف شبها که نشستم با خیالت زیر مهتاب

حیف وقتی که تلف شد واسه دیدن تو، توی خواب

حیف با وفایی من، حیف عشق و اعتمادم

حیف اون دسته گلی که، توی پاییز به تو دادم

حیف هر چی به تو گفتم، راس راسی حیف سلیقم

حیف اشکایی که ریختم واسه تو دم سپیده

حیف احساس طلاییم، حیف این عشق و عقیده

حیف شادیم توی روزی که می گن تولدت بود



نظرات دیگران ( )